بهزیستی روان‌ شناختی

دانلود مقاله بهزیستی روان‌شناختی

37 صفحه فایل Word – قابل ویرایش

خلاصه‌ی مقاله

بهزیستی روان‌شناختی نیازمند درک چالش‌های وجودی زندگی ماست. این رویکرد، رشد در مواجهه با چالش‌های زندگی را بررسی می‌کند و به شدت بر توسعه انسانی تأکید دارد. به عنوان مثال، پیگیری اهداف معنادار، تحول شخصی، و برقراری روابط کیفی با دیگران. احساس بهزیستی شامل مولفه‌های عاطفی و شناختی است. افراد با سطح بهزیستی بالا عمدتاً احساسات مثبت را تجربه می‌کنند و به رویدادها با ارزیابی مثبتی نگریسته و در عین حال، افراد با بهزیستی پایین به سختی رویدادها را ارزیابی می‌کنند و بیشتر احساسات منفی مانند اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند.

ویژگی افراد شاد

افراد شاد از عزت نفس بالایی برخوردار هستند‌ و به اخلاقیات توجه زیادی دارند. افراد شاد احساس کنترل شخصی بیشتری را احساس می‌کنند. همچنین افراد شاد، افرادی خوش بین هستند و افرادی برون‌گرا هستند و از ارتباط و همکاری با دیگران لذت می‌برند‌.

شواهد پژوهشی فراوان نشان می‌دهد که حوادث نامطبوع زندگی می‌توانند به بهزیستی روان‌شناختی آسیب بزنند و مشکلات روانی نظیر افسردگی و اضطراب را ایجاد کنند. خصوصاً داشتن فرزند کم توان ذهنی، که به عنوان یک عامل ثابت و تنش‌زا در نظر گرفته می‌شود، می‌تواند با ایجاد تنش به کاهش بهزیستی روان‌شناختی منجر شود. تحقیقات نشان می‌دهد که مادرانی که فرزندان عادی دارند، در مؤلفه‌هایی همچون خودمختاری، تسلط بر محیط، رشد شخصی و پذیرش خود بهترین وضعیت را دارند. اما در موضوع احساس داشتن هدف در زندگی، مادرانی فرزندان کم توان ذهنی دارند بهتر عمل کرده‌اند. افسردگی نیز از مشکلات شائع در میان مادران کودکان کم توان ذهنی است.

تعاریف سلامت روان‌شناختی ( بهزیستی )

سازمان سلامت جهانی سلامت روان را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی، نه تنها به معنای غیاب بیماری، بلکه به معنای توانایی زندگی با شادی و بهره‌وری و بدون وجود دردسر تعریف می‌کند. سلامت روان به معنای هماهنگی ارزش‌ها، علایق، و نگرش‌ها در زمینه‌های عملیات فردی است. این به این معناست که برنامه‌ریزی واقع‌بینانه برای زندگی و دستیابی به اهداف، زندگی هدفمندی را ایجاد می‌کند. سلامت روان به عنوان ظرفیت کامل زندگی به نحوی تفسیر می‌شود که به ما این امکان را می‌دهد که ظرفیت‌های طبیعی خود را درک کنیم و به جای دوری از دیگران ارتباط و وحدتی با آنان برقرار کنیم.

پیشینه بهزیستی روان شناختی

در طول تاریخ فلاسفه و رهبران مذهبی معتقد بودند که داشتن عشق، معرفت و عدم دلبستگی به دنیا و متعلقات آن، عامل تکامل و بهزیستی است. افرادی مانند جرمی بنتهام، مؤسس اصل سودگرایی، باور داشتند که وجود خوشی و لذت، و عدم حضور درد در زندگی فرد، به بهزیستی منجر می‌شود. این نگرش بر لذت‌های هیجانی، روانی و جسمانی تأکید داشت. در اوایل قرن بیستم، مطالعات در زمینه بهزیستی شروع به شکل‌گیری کرد. ویلیام جیمز، پدر روان‌شناسی آمریکا، در کتاب “انواع تجارب مذهبی” در مورد “ذهنیت سالم” صحبت کرد و نشان داد که برخی افراد، با وجود تمامی مشکلات زندگی، به سوی خوشبختی می‌روند و توجه خود را از مسائل منفی به مسائل دلپذیرتر معطوف می‌کنند. هرچند نگرش ابتدایی برخی به این نکته تأکید دارد که بهزیستی روانی تنها زیر شرایط بهداشت جسمی ممکن است. جاهودا با توجه به مطالعات نشان داده است که سلامت روان چیزی فراتر از عدم وجود بیماری و اختلال است و مشخصه‌های سلامت روان را نیز معرفی کرده است.